سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کارمزد بزرگ سوادکوه

تاسوعای حسینی

 

یکی از روزهایی که بر حسین اهل بیتش بسیار سخت گذشت روز تاسوعا پنجشنبه نهم محرم بود.

 چنانکه در روایتی از امام صادق در وصف تاسوعا آمده است :( روز نهم محرم حسین و اصحابش در کربلا در محاصره قرار گر فتند.و سپاهیان شام او را احاطه کردند  و در فشار قرار دارند ، و در این روز پسرم جان و عمر سعد باکثرت سپاهیانش خوشحال شدند، حسین را ضعیف شمردند و مطمین شدند که دیگر برای حسین یاوری نخواهد آمد و مردم عراق دست از یاریش کشیدند، پدرم فدای مستضعف غریب.

 و این زمان بود که شمر وارد صحرای کربلا شدو اصرار به شروع حمله داشت لذا عمر سعد با این جمله فرمان حمله را صادر کرد: ( سپاهیان خدا سوار شوید که خدا شما را مژده بهشت داد !!.

 سپاهیان ابن سعد به طرف خیمه گاه ابی عبدالله هجوم آوردند، حسین جلو خیمه شمشیر را در بغل گرفته و سر به زانو غم نهاده و به خواب رفته بود که زینب صدا زد : برادر صدای نیروها را نمی شنوی که نزدیک خیام رسیده اند؟

 حسین بیدار شد و با یک دنیا وقار و طمأ نینه فرمود : الان پیامبر را در خواب دیدم به من فرمود : به زودی نزد ما خواهی آمد .

 زینب لطمه ای به صورت زد و گفت : واویلاه ،

 حسین فرمود : خواهرم آرام که ویل از آن تو نیست ، خدا تو را رحمت کند.

عباس نیز خدمت حسین آمد و عرض کرد : آقا جمعیت به خیمه گاه آمدند.

 حسین فرمود : عباس جان ، جانم به قربانت سوار شو و با آنها ملاقات کن و بپرس چه شده و برای چه آمده اند ؟

 عباس با بیست نفر سوار که زهیر بن قیس و حبیب بن مظاهر در میان آنان بود جلو جمعیت را سد کردند و پرسیدند چه تصمیم دارید؟

 گفتند:امیر دستور داده تا بر شما عرضه کنیم که به حکم امیر تن دهید وگرنه با شما خواهیم جنگید.

حضرت عباس فرمود : شتاب نکنید تا گفته هایتان را به حضرت ابی عبدالله عرض کنم و به سوی امام حسین رهسپار شد.

اصحاب امام حسین که در برابر سپاهیان کفر ایستاده بودند ، حبیب بن مظاهر به زهیربن قیس گفت : شما با اینها سخن می گویید یا من بگوییم ؟

زهیر گفت همانطور که شروع کردید ادامه دهید.

 حبیب بن مظاهر گفت : به خدا قسم بد ترین جمعیت مردمی هستند که فردای قیامت بر خدا وارد شوند در حالیکه ذریه پیامبر و اهل بیتش را می کشند و بندگان خاص خدا و شب زنده داران و سحرخیزان و ذاکر ین خدا را به شهادت می رسانند. عباس به خدمت حسین رسید و او را از تصمیم جمعیت آگاه ساخت .

 حسین فرمود : برگرد اگر می توانی امشب را مهلت بخواه تا شب را به نماز و راز و نیاز با خدا بپردازم که خدا می داند نماز و خواندن قرآن و دعا و استغفار را دوست می دارم ، عباس به سوی جمعیت برگشت و سخن برادرش را با آنان ابلاغ کرد.

عمربن سعد که احساس کرده بود شمر مراقب حرکات او است و کارهایش را به ابن زیاد گزارش می دهد از ترس آنکه مبادا سعایت کند با او به مشورت پرداخت و مصلحت خواهی کرد ، شمر هم به خواست عمر سعد موکول کرد سرانجام گفتگو ها به عدم و موافقیت منتهی می شد که ناگهان عمربن حجاج زبیدی میان حرف ؛آنان دوید و گفت : سبحان الله به خدا قسم اگر از مردم دیلم بودند و یک شب از ما مهلت می خواستند آنها اجابت می کردیم ، محمد بن الا شعث نیز گفته عمر را تایید کرد و ابن سعد را گفت : خواسته شان را بپذیریدبه خدا قسم فردا با شما خواهند جنگید .


[ دوشنبه 92/8/20 ] [ 10:49 صبح ] [ مرتضی قدمی ] [ نظر ]
انالله واناالیه راجعون
خانواده های محترم فتحی


و توکل علی الحی الذی لایموت

و توکل کن به خدای زنده که نمی میرد. سوره فرقان آیه 58

مادر، گوهر بی نظیر و تابنده زندگی است. همان که امید و روشنی

خانه است و اکنون که چراغ خانه اتان به سردی گراییده است تسلیت

و همدردی ما را بپذیرید و اشک از دیده برگیرید که روح بلند و بهشتی

آن مادر عزیز در بزم فرشتگان مترنم است.

از درگاه خداوند جان آفرین می خواهیم که روح پاکش را در فردوس

برین زانو به زانوی اولیای حق به آسودگی و آرامش برساند و برای

بازماندگان آن مرحومه مغفوره معظمه، زندگی طولانی و
عزت دنیا و آخرت عنایت فرماید.

[ یکشنبه 92/8/19 ] [ 10:41 صبح ] [ مرتضی قدمی ] [ نظر ]

تعزیه حضرت مسلم (ع)

تعزیه

ت

ت

تعزیه حضرت مسلم (ع) روستای کارمزد روزجمعه 92/8/17


[ شنبه 92/8/18 ] [ 8:7 صبح ] [ مرتضی قدمی ] [ نظر ]

.. والله و بالله ما در برابر این قضیه‏ مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. و الله قضیه ‏ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر می‏خواهیم‏ به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‏خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می‏گفت برای‏ من عزاداری کنید، می‏گفت چه شعاری بدهید؟

آیا می‏گفت بخوانید: "نوجوان اکبر من" یا می‏گفت بگویید: "زینب مضطرم الوداع، الوداع"، چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به این جور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم؟!

اگر حسین بن‏ علی بود، می‏گفت اگر می‏خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر 1300 سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. ...

 

قسمتی از سخنرانی شهید دکتر مطهری


[ دوشنبه 92/8/13 ] [ 2:27 عصر ] [ مرتضی قدمی ] [ نظر ]

ما ازروزاول گفتیم ،اکنون هم می گوییم ودرآینده نیز خواهیم گفت که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع وحرام زاده می دانیم .


[ دوشنبه 92/8/13 ] [ 9:20 صبح ] [ مرتضی قدمی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب